ددی روزت مبارک

از آخرین روزهای 11 ماهگی هم چیزی نمونده یه وقتهای که خیلی وروجک میشی دعا میکنم  زودتر یه دختر بچه 3 ساله بشی تا بیشتر با هم خوش بگذرونیم و این روزها همش استرس دارم یهو نیوفتی و جایت چیزیش بشه آخه داری یاد میگیری دستتو از هر چیز که بهش تکیه دادی ول کنی و بعد صدای گریه ات دلمو ،قلبمو به درد میاره ......ولی ژوانی من حاضر نیستم از لحظه لحظه هات هم بگذرم ،به سادگی... روزی دلم برای این روزها تنگ خواهد شد .

زهره جون که از 3 ماهگیت در کنارم بود به دلایلی که براش پیش اومد رفت و افسانه جون مربی جدیدت ازت نگهداری میکنه فکر کنم روزهای خوبی با هم داشته باشید مثل زوزو .....

مورخه 16/02/92 وقتی داشتیم از نمایشگاه گل دیدن میکردیم متوجه شدم دندونت داره درمیاد و کلی ذوق کردم سریع به دد زنگ زدم گفت باید چکار کرد؟ گفتم : کار خاصی که نمیکنیم منتظر میشیم در بیاد بعد براش جشن میگیریم آخه ددی واسه هر چیزیت نه که با دکتر باید مشورت کنه فکر کنم میخواست ببرت دندانپزشکی از الان میگه کی باید مسواک بزنه منو تصور کن 1 ماه باید طول بکشه دربیاد لثه رو مسواک بزنه....

مورخه 01/03/92 وقتی میخواستیم با دد عصر ی3 تایی یه چرت بزنیم متوجه دراومدن دومیش شدم  ..نفس من چقدر خوشحال میشم وقتی متوجه تکامل دوره رشدت میشم امیدوارم همیشه تنت سالم باشه
این ماه برات جشن دندونیت رو میگیرم و ماه بعد تولدت رو حسابی درگیرم با برنامه هات....

ژوانی امروز روز پدره و امسال و سال بعد از این روز درکی نخواهی داشت ددی باید 2 سال  صبر کنه تا دخترش براش دلبری کنه و بهش کادو بده من امسال رو از طرفت ازش قدر دانی میکنم ...
اعتقاد ندارم که این روز روزه مرد هستش دوست دارم از پدر بیشتر قدردانی بشه و ددی هم که واقعا"وظیفه پدربودن رو تا جایی که در توانشه برای ما انجام میده و از هر چیزی میزنه که ما در آرامش باشیم  این روزها حسودیم میشه خیلی خیلی دوست داره و گاهی با چشمهای پر از اشک بهت خیره میشه داری باهاش چکار میکنی ....خوشحالم خوش حال.