ژوانژوان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه سن داره

روزهای زیبای من

.....

1393/10/27 14:21
نویسنده : مامی
627 بازدید
اشتراک گذاری

با چه ذوق وشوقی از کارهات همیشه می نویسم و تعریف میکنم کافی بود یه  جمله با مزه بگی و به بابا عزیزم  میگفتم ..عادت داشت صبح ها یه زنگ بزنه سر کار بهم و بگه  ژوانی جدیدن چی میگه و من براش تعریف میکردم به ظهر نمی کشید که خاله جونی و دایی سهراب و بقیه مطلع بودن ..............

30 روز میشه که تو دلم ، یه غمه بزرگه، یه داغ ، یه اظطراب همیشگی ، همش میگم چه جوری دارم  به زندگی ادامه میدم بدون بابا عزیزم ............. سخته بسیار سخت کاش اینقدر زود نمی رفتی ....
 آخه سهم ژوان از دیدنت فقط دو سال 5 ماه باشه  .... 
فقط میدونم هیچ چیز این دنیا دیگه نمیتونه ناراحتم کنه ... با رفتنت.
دلم خیلی تنگ شده

پسندها (1)

نظرات (18)

مریم
27 دی 93 14:44
سلام وبلاگت و خوندم البته وقتی آخرین پست و خوندم خیلی ناراحت شدم دختر خیلی خیلی قشنگی داری امیدوارم مابقی روزهات بهترین اتفاقای زندگیت رخ بده و همیشه تو شادی باشی عزیزم مرسی عزیزم
فرشته مامان گل نازنازی سامانتا هستم
27 دی 93 15:58
همدردی منو بپذیر عزیزم تازه اومدم توسایت توبزرگ ترین نعمتهای دنیا روداری غم نخور ژوان عزیز و همسرت کنارت هستند. ممنون از ابراز همدردیت امیدوارم همیشه شاد باشی
الهام
28 دی 93 1:03
عزیزم خیلی. از خوندن پستت ناراحت شدم خیلی متاسف شدم خدا رحمتش کنه پدرتون رو. من خودم این داغ رو تحمل کردم خیلی سخته و یه وقت هایی آدم فکر میکنه غیر قابل تحمله.، داغش هیچ وقت سرد نمیشه من خودم هر روز یاد پدرم هستم پدر من که اصلا دخترم رو ندید. خیلی خودت رو ناراحت نکن صبور باش عزیزم. خداروشکر که پدرتون خوشبختی شما رو شیرین زبونی دختر خوشگلت رو دید. خدا رحمتش کنه الهام عزیز امیدوارم پدرت در ارامش باشه و شاهد و ناظر بر زندگی ما هستن اینو ایمان دارم...مرسی
مامان نوژاجونی
28 دی 93 8:04
عزیزم منو درغم خودت شریک بدون مرسی عزیزم
مامان بانو
29 دی 93 0:30
واااای سارا جون خیلی متاثر شدم تسلیت میگم امیدوارم غم آخرتون باشه روحشون قرین آرامش مرسی عزیزم
وحیده
2 بهمن 93 17:24
سلام عزیزم.از شنیدن خبر مرگ پدرتون واقعا متاثر شدم.زمانیکه شنیدم چند بار می خواستم براتون پیام بذارم ولی می دونستم شرایطتون مناسب نیست.تسلیت منو بپذیر.کاپیتان قبادی واقعا مرد بزرگی بودن.امیدوارم خدا بهتون صبر بده و می خوام بدونی که واقعا در غمتون شریک و سهیم هستیم.مراقب خودت باش. وحیده جون از پیامت ممنون و سپاسگذارم .... به قول دوستان بابا کاپیتان قبادی همیشه هست و جاویدان خواهد بود.
سعیده (مامان ترانه)
6 بهمن 93 11:53
سارا جون خیلی ناراحت شدم. خیییییییییلی. امیدوارم که خدا رحمتشون کنه و به شما هم صبر بده. دلم برای خودت و گل دخترت تنگه. ببوسش. نیلوفر جون امیدوارم پدر و مادرت سلامت باشن .. با کمال تشکر
مینا
7 بهمن 93 22:33
خیلی ناراحت شدم براتون، واقعا از دست دادن پدرخیلی سخته ولی زندگی همینه ،غصه نخور دیگه عزیزم روحشون شاد و آرام. مرسی مینا جون از همدردیت امیدوارم همیشه شاد باشی.
آتنا مامان آرنیکا
10 بهمن 93 9:12
سارا جااان ....بسیار متاسف شدم . کاش واقعیت نداشت ... کاش نمی خوندم ... غم بزرگ و سختیه . چیزی برای گفتن ندارم . فقط تاثر مرسی عزیزم با اینکه این اتفاق واقعیت زندگی هستش ولی امیدوارم هیچ کسی تجربش نکنه.... متشکرم
زهره مامي ژوان
10 بهمن 93 10:25
سارا جون خيلي بهت تسليت مي گم، ان شالله روح پدر شاد باشه و بهترين جايگاه ابدي رو داشته باشن، از ته دلم ناراحت شدم... زهره عزیز از دیدن پیامت بسیار شگفت زده شدم و امیدوارم همیشه سلامت باشی ...بدون خدا حافظی رفتی ولی خوشحال می شم با هم در تماس باشیم
سعیده ( مامان رهام )
12 بهمن 93 15:58
سارا جون ، عزیزم ، غم از دست دادن پدرت و تسلیت میگم من و شریک غمت بدون ژوان گلمم ببوس سعیده جون متشکرم عزیزم رهام جون رو ببوس .
نیلوفر
14 بهمن 93 18:34
سلام عزیزم خیلی خیلی ناراحت شدم،متاسفم امیدوارم که روح پدرتون قرین رحمت بشه نیلوفر عزیزم بسیار متشکرم امیدوارم خداوند بهت سلامتی بده .
پگاه
25 بهمن 93 14:16
عزیز دلم نمیتونم بگم چقدر شوک شدم و ناراحت با دیدن پست جدیدت ببخش که زودتر ندیدم واقعا نمیدونم برای تسلی دادنت چی باید بگم فقط برات آرزوی صبر میکنم و امیدوارم دیگه هیچ وقت غم نبینی
گلبرگ مامی یوسف
7 اسفند 93 14:34
سلام واقعا متاسفم دوست عزیز.خداش بیامرزد
عاطی مامان حسین
13 اسفند 93 3:50
سارای عزیزم خدا پدرتو رحمت کنه و به قلبت آرامش بده خاطرات ژوان از پدربزرگ مهربونش جاودانه است
sama
20 اسفند 93 14:51
از ته دل ناراحت شدم...ایشالا خدا بهت صبر بده تا این روزای تلخ و بگذرونی...ایشالا روحش شاده و جاش از جای ما بهتر عزیزم....
zohre
28 اسفند 93 20:35
سلام سارا جان واقعاً متأثر شدم خدا رحمتشون کنه آقای جناب آقای کاپیتان زارعی واقعاً مردی بسیار محترم بودند. میدانم بسیار سخته و من درکت میکنم ، شرمنده من همیشه دیر متوجه میشم ، من به شما و اقای عبداللهی تسلیت میگم. و از قول من به خانواده محترم تسلیت بگو. روحشان همیشه شاد وان عزیز رو هم ببوس
نایسل
21 تیر 94 19:47
عزيزم تسليت ميگم خيلي خيلي ناراحت شدم