ژوانژوان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

روزهای زیبای من

این روزها

1392/4/1 9:21
نویسنده : مامی
697 بازدید
اشتراک گذاری

بعد از مدتها اومدم از روند رشد حرکتیت بگم :
کاش اینجا میشد صدا هم گذاشت که قربونه صدات برم الان داری بطور وحشتناکی دستات و پاهاتو میخوری و یه جیغ های هم از ذوق برای خودت در میاری ...............میتونی کاملا"بشینی و به همه چی حمله ور میشی حتی اگه از قد و قامتت بزرگتر باشه ، گاهی بهم چنان نگاه میکنی  که دلم  میریزه که این دختر منه واقعآ و داره برام خوشحالی میکنه مامانای که این دوران رو دارن میگذرونن میدونن من چی میگم یه کاری رو که میخوای و انجام میدی اینقدر خوشحال میشو فکر میکنم کوه رو جابجا کردی بالاترین لذتربرای مادر دیدن موفقیت های بچشه ....
زندگی من دلم واسه خوابیدنت غش میره که خودت خودتو اینقدر قشنگ میخوابونی که وقتی خوابت میبره کلی نازت میکنم و تصدقت میرم هیچ وقت ژوان لذت دیدن دوران کودکیت رو فراموش نخواهم کرد چون 1 ساعت هم آزارم ندادی و این یعنی خدایا چه طوری شکر کنم این همه لطف و بزرگواری رو.....
غذای کمکی رو برات شروع کردم لعاب برنج ،حریره ،پوره زرد آلو ،پوره میوه جات مجاز ،یه سوپ خیلی رقیق از هویچ ،مرغ و سیب زمینی
از اعداد و ارقام بگم که وزنت توی پایان 5 ماهگی 8 کیلو و قدت 67 بود
پایان این ماه بازم واکسن که الهی بمیرم ......
چند روزه که زهره جون 2 میره ومنو شما عسل تا 10 شب تنهاییم  ددی خیلی دیر میآد بد جور گرفتاره
وقتی میاد کلی واسش میرقصی اونم دلش آب میشه و خستگیش یادش نمی مونه خلاصه صدای جیغ و خوشحالیت چراغ خونه مارو روشن کرده گفتم چراغ یاد باباعزیزم افتادم این سری که خرم آباد بودیم بهت یه چراغ دریای داد که مال سالهای خیلی دوره و میشه گفت عتیقست و باارزش دستش درد نکنه عکسشو حتمن میزارم تو وبلاگت میشه چراغ وبلاگت .

خاله نگار مهربون خوشحالم که وبلاگ ژوان خوشحالت میکنه میبوسیمت من وژوان کاش آدرس وبلاگتو هم میدادی

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (5)

نیلوفر
21 آذر 91 22:19
سلام
الهی دورت بگردم،مامانی با اینکه حرکات و صداهای ژوان جونی رو نمیبینم و نمیشنوم ولی با تصورش هم دلم ضعف میره
ایشالا که همیشه خدا نگهدارش باشه



خاله نیلوفر بازم شرمنده میکنی مارو هااااااااااااااا
نگار
22 آذر 91 11:12
عزیزم ژوان جان ایشالا همیشه سالم و خوشحال زیر سایه مامی و ددیت باشی
(سارا جان برات پیغام خصوصی گذاشتم)


مرسی نگار جونم منظورت ایملم بود دیگه ؟
دیدمش ممنونم عزیزم
اتنا مامان روشا یدونه
25 آذر 91 15:49
به به پس حسابی خوش گذرونی کرده این خانومه ناز ما . ناراحت نباش ساراجون چون واقعا بعضی وبلاگ ها هم من سر میزنم میبینم قصدشون فقط پز دادن و نمایش خونشونه نه بچشون ولی ژوان ما که واقعا پز دادنی هم هست ولشون کن اعصاب خودتو بیخودی خورد نکن.


مرسی آتنا جون
میدونی راستش از این ناراحتم که اینجا رو فقط به خاطر ژوان که بعدها بخونه مینویسم و گاهی از نوشتن بعضی چیزها که نکنه پز دادن محسوب بشه خودداری کردم و توی دفترچه خاطراتش براش نوشتم از این که بگن داری پز میدی و چه مامان بی کاری حرصم گرفته .
البته با نظرت کاملا" موافقم که همه بچه ها پز دادن دارن .به ژوان لطف داری
پگاه
4 دی 91 21:29
یلدات مبارک عزیزم دلمون تنگ شده نمیخوای بیای
دختر گلم رو حسابی ببوس


مرسی پگاه جونم چشم میآییم به زودی
Dunhill
7 دی 91 15:13


Salaaam! Tabrik migam behetouun! Shayad ma bayad hamouun ebtedaa tabrik mifrestadim vali khob Taze residim...inshalla zende bashano tan dorost! va in Mehre Madari va pedariii bala saresh Bashe taa....

KHeyliii Dokhtare KHoshmelO naziyeh!! Kashkii mibuudim ounja mitoonestim LopashO Bebuusim!! Amaa shoma AZ tarafe maaa in karo anjam bedin!

Zende Bashiiin!




مرسی از محبتتون