ژوانژوان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

روزهای زیبای من

و اما...

1392/4/1 9:22
نویسنده : مامی
445 بازدید
اشتراک گذاری

امروز  نه میخوام از رشدت بگم نه از خوبیت نه از هیچ چیز دیگه... از شگفتی های روزهای مادری بگم که داره روز به روز منو بزرگ میکنه از سکوتم پیداست وقتی  که شرایط بر وفق مرادمون نیست و من خسته از انرژی تمام نا شدنی تو فقط سکوت میکنم نکنه خستگی ها باعث بشه از روی نا شکری زبانم ،صدام بلند بشه بهت نگاه میکنم و فقط نگاه تو معصومانه بهم خیره میشی مامان آخه چته ؟ نکنه درد داری نکنه دندونته ؟

آروم گز میکنی توی بغلم و زود خوابت میبره ولی اگه زمین بزارمت دوباره نق میزنی .......
من دوست دارم این لحظات رو چون همیشه میترسیدم نکنه من مامان روزگار خوبم توی شرایط که ....عادی نیست جا بزنم و از این حرفهای که بچه میخواستم  چکار ! این چه بد بختیه دیگه ! و ...... با این شرایط گفتن این جمله عادیه اینقدر فشار و استرس زیاد شده که ......

نه من به خودم نمره خوبی میدم یعنی به تو میدم قبلا"اگه با ددی بحث میکردم اون یکی میگفت من ساکت نمی موندم ولی الان بزرگ شدم خیلی بزرگ و میتونم بگم مامان شدم یه مامان صبور که به خاطرت همه کاری میکنم .

دارم ازت یاد میگیرم: خیلی چیزها رو.... داری نق میزنی با یه حرکت یا یه صدا یهو میزنی زیر خنده و یادت میره داشتی گریه می کردی و به بازی مشغول میشی این یعنی فراموش کردن  که ما آدم بزرگ ها کمتر انجام میدم همه تخصصمون پی گیری اموراتیه که به ما ربطی نداره.................

دارم ازت یاد میگیرم :پشتکارت که ستودنی برای به دست اوردن اسباب بازیت همه تلاشی میکنی و با یه حرکت اشتباه دوباره پرتش میکنی دورتر ازخودت و دوباره شروع میشه.... ممارستت رو ستودم مادر کاش هیچ وقت کلمه اه رو یاد نگیری چون ما آدم بزرگ ها از این کلمه زیاد استفاده میکنیم به جای ممارست.

مرسی که داری کودکی رو  با همه ذات پاکش  بهم یادآوری میکنی .

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (11)

نیلوفر
17 دی 91 15:38
سلام
ایشالا که همیشه سایتون بر سر گل دختری مستدام باشه
واقعا به چه نکات خوبی اشاره کردید که از بچه ها میشه یاد گرفت
دوست دارمتون



ممنونم که برام نظر گذاشتی
پگاه
18 دی 91 9:37
سلام عزیزم
با همه وجودم میفهمم که چی میگی .عذاب وجدان هم یکی از حسهای مادر بودنه که هر چند وقت یکبار سراغت میاد ولی میدونم که مادر خوبی هستی ژوان هم میدونه که بهترین مامان دنیا رو داره مطمئن باش. صبوری هم بزرگترین خصوصیت زن بودنه و وقتی که اون زن مادر میشه صبوریش هم مادرانه میشه .عاشق همه روزهاش باش عاشق صبوری و گذشت و طاقت و بزرگ شدن خودت باش.
هزارتا میبوسمتون


پگاه جونم مرسی عزیزم که منو درک کردی و نظرتو برام نوشتی من از شما مادر ها نمونه باید کلی مطلب یاد بگیرم ودر ضمن عاشق همه دوستهایم هستم که با اینکه ندیدمشون ولی برام بی نهایت عزیزن.پایا جونم رو ببوس


tina
19 دی 91 10:30
وااااي عزيز دلم.هزار ماشالا به اين دختر.خيلي جيگره.از ديدنش سير نميشم .خدا حفظش كنه براتون


مرسی تینای عزیزم
تینا
19 دی 91 19:50
ژوان کوچولو عاشقتم من دختر زیبا.روزی چندبار میام عکساتو میبینم


ممنونم تینا جون
مامی جدید
20 دی 91 13:00
مامیه ژوان اینقدر خوب می نویسی که من همیشه وب ژوان جون رو چک می کنم و به قدری به ژوان علاقمند شدم که می خوام اگه نی نیم دختر بود اسمش رو ژوان بزارم .
البته با اجازه


الهیییییییییییی مرسی از این همه لطف و مهربونیت یه چیزی بگم من یه دفعه توی پاساژ سرخه یه دختر 1 ساله تپل و وناز دیدم که مشغول بازی با گربه ها بود یه دفعه مامان بزرگش صداش زد ژوان و من خیلی خوشم اومد اونموقه تصمیم داشتم اسم شو مانلی بزارم ولی یه دفعه تو ذوقم خورد احساس کردم چه ژوان نازی منم ژوان میخوام و اسمشو تغییر دادم البته اون موقع باردار بودم .تو هم بزار به امید خدا یه دختر ناز و سالم بهت ببخشه عزیزم حتمن خبرم کن بیام دست بوسش.البته با ژوان
ساراکوچولو
21 دی 91 0:36
سلام ژوان کوچولو...دوست دارم باهات دوست بشم...چون خیلی ازت خوشم اومده...موافقی...منتظر جوابتم...بای


چراکه نه قربونه سارا کوچولو برم من
tina
24 دی 91 9:39
مامان ژوان چرا آپ نميكني؟منتظر و دل تنگيم


چشم حتمن عزیزم
آتنا مامان روشا یدونه
24 دی 91 15:19
متن زیبا و تاثیر گذاری بود و همین طور درد دل خیلی از مادرها از جمله من که وقتی خسته از روزمرگی های دنیا میشم هزار بار خودم رو فهش میدم به خاطر بچه دار شدنم ووقتی خنده ها و شیرینی های روشا رو میبینم پشیمان از حرفی که زدم و هزاران بار توبه که خداوندا به ناشکریم خاری به پای دخترم نرود.


مرسی به خاطر اینکه درکم کردی و نظرتو دادی
زهره مامی ژوان
25 دی 91 10:26
سلام سارا جون. خوبی عزیزم؟ زوان نازنینم چطوره؟
من هم گاهی همین حس ها رو دارم. می دونی احساس می کنم مادر شدن 99% لذت و عشق است و 1% هم سختی و عشق. همه بچه ها روزهای سخت هم دارند (دندون درآوردن، واکسن ، خدایی نکرده بیماری و تب و ....) که ما باید سعی کنیم اون روزها رو هم مقاوم و صبور باشیم. خیلی خوبه که تو هم انرزی هات مثبته و حتی تو سختی ها هم دید مثبت و سازنده داری. من هم همیشه سعی می کنم همینطور باشم...
برای تو و ژوان لحظات شاد شاد رو آرزو می کنم دوستم...
می بینم که اسم دخترامون هم خیلی طرفدار پیدا کرده تو وب لاگ ژوان من هم خیلی ها نظر خوب راجع به اسمش می دن...
راستی تو هم به ما هرازگاهی سر بزن. خوشحال می شم....


سلام زهره جون قبونت برم من همش وبلاگ دختر طلاتو میخونم تو نظر یه کم ضعیفم ولی از این به بعد حتمن نظر میزارم فکر نکنی نمیآم ببوس ژوان رو
درنا(مامان محمدرهام)
26 دی 91 5:56
واااای ساراجون من هرروزکه میگذره بااین که دوست دارم بزرگ شدنشونو ببینم ولی دلم واسه نوزادیشون تنگ میشه.گاهی چنددقیقه میشینم به کاراش خیره میشم وسعی میکنم لحظه لحظه کاراش تو ذهنم ثبت کنم


درنا جون من مطمئنم که همه حرکاتش تو ذهنامون نخواهد موند تا میتونم ازش فیلم میگیرم چون الان به فیلم های نوزادیش نگاه میکنم باورم نمیشه اینقدر دخترم نا توان بوده ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ محمد رهام رو ببوس عزیزم
ثمین
8 اردیبهشت 92 13:43
سلام عزیزم
همون که تاج داره منظورتون هست؟


مرسی آره همون و چند تا دیگه هم دارهflower shower
cheeky
maky mouse
اصلا"تمهاش همه قشنگن تلفونشو اصلا"جواب نمیده امروز روشن بود بهش اس ام اس دادم هنوز جوابی نداده

راستی من از وبلاگت خیلی خوشم میاد دوست داشتم با هم یه کارهای بکنیم کاش تلفنتو برام میل کنی یا میلتو بده من برات بفرستم کلی ایده دارم اگه بتونیم اجرا کنیم محشره