ژوانژوان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

روزهای زیبای من

تقدیم به مادرم

1392/4/1 9:19
نویسنده : مامی
608 بازدید
اشتراک گذاری

 

اینو مینویسم واسه فرشته مهربون زندگی مادرم:

توی این مدت بارداریم با اینکه دوران خیلی خوبی برای من بود و تقریبا"از اون دسته مادرهای نبودم که سختی زیادی رو تحمل کنم فهمیدم مادر شدن به همین راحتی ها نیست همون دغدغه های ذهنی که درگیرش میشی کافیه تا با شرمندگی از این به بعد به صورت مادرت نگاه کنی .
وقتی بچه بودم و با مادرم قهر میکردم همیشه تعجب میکردم که چرا مادرم زودتر از من پیش قدم می شد برای آشتی و این ناز کردن من چند ساعت بیشتر طول نمی کشید چون مادر طاقت تحمل ناراحتی فرزندشو نداره با اینکه ژوان من هنوز دنیا نیومده من اینو خوب درک میکنم و حالاست که میفهمم چقدر سخته یه مادر خوب بودن و مادر من در دوران زندگی به خاطر شرایط کاری پدرم هم مادر بود و هم پدر و هیچ گاه اعتراضی نکرد.
همیشه دعا میکنم که سایه پر مهرت بالای سرم باشه و این آرزویی که فقط خدا میدونه چقدر روز وشب ازش میخوام .میدونم که هیچ وقت نمی تونم کارهای رو که برای ما انجام دادی برات جبران کنیم ولی امروز که مادر میشم میخوام بهت بگم شرمنده هستم که برات دختر خوبی نبودم برام دعا کن مادر خوبی باشم برای ژوانم که اگه تو بخواهی همه چیز ممکنه.
خیلی دوست دارم و بهت افتخار میکنم . دخترت سارا

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی

نظرات (4)

عمه اکرم اگه قابل باشه
10 تیر 91 8:55
خدايا شکرت . زوان جان زوان عزيزم تولدت مبارک .عزيز دلم وجود پر از معصوميت و عطر خدائيت براي پدر و مادرت و همه اونايي که عاشقتن مبارک باشه . ساراجان و اميرحسين جان از صميم قلب بهتون تبريک ميگم . مسئوليت سنگيني رو خدا بهتون مرحمت کرده . خونواده 3 نفره تون هميشه در پناه حق خوشبخت و سرافراز . دوستون دارم


عمه جون ممنون که برام نظر میزاری
عمه اکرم
11 تیر 91 9:17
زوان عزيزم صبح قشنگت بخير عمه قربونت بره الهي خوشکل من بالاخره روي ماهتو ديدم ازخوشحالي گريه م گرفت و خدارو شکر کردم که سفرت به سلامتي تموم شدو اومدي تو بغلمون . مامان خوبت هم خيلي حالش خوب بود و با ديدن و بوييدن و بوسيدنت خستگي اين 9 ماه از تنش بيرون رفت عزيزم چقدر ناز و مليح . چقدر آروم و خانوم چقدر دوست داشتني بودي . آروين عاشقته ژوان نازم ديشب که از بيمارستان اومده بوديم همش ميگفت دلم براي ژوان تنگ شده . عزيز دلم دوست دارم باندازه تمام معصوميتت و وجود پاکت ميبوسمت


مرسی عمه جون




مرسی عمه جونم
(مامان حسین!)ati
11 تیر 91 17:16
الهی قربون قدمهای ناز و پر برکتش بشم....

خاله جونی...تولدت مبارک عزیزممممم


مرسیییییییییییییییی خاله آتی
mahdi
12 تیر 91 19:35
سلام
وبلاگ باحالی داری خوشحال می شم سری هم سری به سایت ما بزنید و تبادل لینک کنیم.
(درصورت تمایل برای تبادل لینک اسم وبلاگتو به همراه نظر بنویس)


چشم مامان مهدی اگه این ژوان به من اجازه بده