ژوانژوان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 8 روز سن داره

روزهای زیبای من

خدایا حسرت پدرو مادر شدن رو از هیچ بنده ایت نگیر .....

وبی عزیزه دلم ؟ خوبی همه ی وجوده من ؟ میدونی هر روز که داره میگذره ما لبریز میشیم از اشتیاقه اومدنت قربونه اومدنت برم من چه جوری در برابر خدا شکر گزاری کنم ؟من چه جوری بهش بگم نمیشه  سپاس گزاری کرد این همه لطفشو ......... ژوان میدونی چیه؟ من هیچ وقت حسرت نخوردم  و نمی دونستم چه مزه تلخی داره این حسرت ولی مامی از وقتی که وجودت هر روز پر رنگتر میشه می فهمم اونای که دوست دارن خدا یه نی نی بهشون بده چه انتظار تلخی دارن .ژوان جون مامی یه دوست داره که خیلی مهربونه ولی تا حالا قسمتش نشده که یه نی نی ناز داشته باشن مامی براش دعا کن به  خدا بگو:خدا جون به خاله من یه نی نی بده تا مامیش مثل مامی من خوشح...
1 تير 1392

هنر نمایی ددی

  اینم عکس دخترم که سایت morph thing با گرفتن عکس پدر و مادر قیافه احتمالی نی نی رو حدس میزنه من که عاشقت شدم مامی   ...
1 تير 1392

انتظار شیرین

   ژوان جونم دخترم این روزها ددی به شدت مشغول کارهاشه و دیشب 12 شب بود که هنوز نیومده بود خونه و ما بهش زنگ زدیم و شب به خیر گفتیم توی این مشغله کاری یه لحظه فراموشت نمیکنه جمله بالارو ددی دیشب فرستاد و گفت بهت بگم که  عشقش هستی.                                                     دیروز ظهر یکی از همکارها ناهار دعوتمون کرد بنده خدا همکارهای من هر و...
1 تير 1392

نامه ای به فرشته ی مهربون زندگیم

  سلام گلم خیلی وقت بود که می خواستم یه متن راجع به احساسم نسبت به شما بنویسم اما هرچی نوشتم نتونست تموم احساساتمو نسبت به شما بیان کنه این نامه ای رو هم که الان می نویسم تنها ذره ای از احساساتم رو نسبت به شما بیان میکنه. فرشته ی مهربون نمی دونم چرا الان که دارم برای شما مینویسم یه لبخند بی اراده روی لبام نشسته عزیزم من خواهر و برادر ندارم اما خدای مهربون شما رو به خاله جونم و دایی امیر هدیه داده نه تنها به مامای و ددی مهربونت بلکه به تک تک اعضای خانواده بخصوص من چون من بعد 15 سال از تنهایی در میام از وقتی که خبر اومدن شما رو شنیدم احساس کردم میتونم یه خواهر خوب برای شما باشم البته اگه قابل بدونی فرشته عزیزم یه خواهر که در...
1 تير 1392

سومین سالگردازدواج ما که فراموش کردیم

سلام عزیزدلم اینقدر تمام فکرم رو به خودت مشغول کردی که اصلا" یادم نبود چهار شنبه گذشته سالگرد ازدواجمون بوده می خواستیم با ددی بریم آتلیه عکس بگیریم و یه جشن .که موکول کردیم به وقتی شما اومدید.( به امید خدا سال دیگه سه تایی ) امشب هم اولین شب ژانویه است آغاز سال ٢٠١٢ میلادی که اومیدوارم سال خوبی برای همه آدم های دنیا باشه  . مامی جون این چهار شنبه قراره بریم اولین دوره تست غربالگری و اگه شما اجازه بدید روی ماهتو دکتر ببینه.ما می فهمیم دختر هستی یا پسر قربونت برم پشتتو نکنی به ما آخه قراره بریم مسافرت و ما برای شما سیسمونی بگریم ها بی صبرانه منتظرم که این ٤ روز بگذره .امروز وارد هفته ١٢ بارداری شدم . صدف همش میگه خاله توی وبلاگ...
1 تير 1392

به فرشته نازم

سلام عشق مامی الهی فدات بشم  مامی امروز باید بریم دکتر چک ماهیانه دورت بگردم اگه بشه می خوام دوباره صدای اون قلب مهربونت رو بشنوم .هر روز دارم اتاقت رو آماده تر میکنم وسایل اضافی رو می آرم بیرون اتاق عشق مامی باید خیلی  خوشگل بشه که شما افتخار بدید پاتونو اون تو بزارید. من هر مشتاقانه روزها رو میشمارم تا ببینمت .دوست دارم.
1 تير 1392

تقدیم به فرشته کوچولو

سلام فرشته کوچولوی من امروز ٩هفته و یک روز از زمانی که من و شما با هم همسفر هستیم میگذره ،حسی خوبی داره که همش پیش هم هستیم .مامی بیشتر از همه وقت مراقب خودم هستم .تازه خودم که بماند همه مواظب شما هستن و همش حالتو می پرسن . این روزها حال خوبی ندارم ببخشید اگه شما رو هم اذیت میکنم ولی میگن این حالتها واسه شما خوبه جدی میگن ؟ من که حالم بد میشه شما اذیت نمی شی؟ چقدر واسه اومدنت مشتاقم . مامی قربونت بره
1 تير 1392