نامه ای به فرشته ی مهربون زندگیم
سلام گلم خیلی وقت بود که می خواستم یه متن راجع به احساسم نسبت به شما بنویسم اما هرچی نوشتم نتونست تموم احساساتمو نسبت به شما بیان کنه این نامه ای رو هم که الان می نویسم تنها ذره ای از احساساتم رو نسبت به شما بیان میکنه. فرشته ی مهربون نمی دونم چرا الان که دارم برای شما مینویسم یه لبخند بی اراده روی لبام نشسته عزیزم من خواهر و برادر ندارم اما خدای مهربون شما رو به خاله جونم و دایی امیر هدیه داده نه تنها به مامای و ددی مهربونت بلکه به تک تک اعضای خانواده بخصوص من چون من بعد 15 سال از تنهایی در میام از وقتی که خبر اومدن شما رو شنیدم احساس کردم میتونم یه خواهر خوب برای شما باشم البته اگه قابل بدونی فرشته عزیزم یه خواهر که در...
نویسنده :
مامی
9:06