ژوانژوان، تا این لحظه: 11 سال و 9 ماه و 29 روز سن داره

روزهای زیبای من

جمعه فراموش نشدنی.....

 خوبی دختر گلم ،امیدوارم که خوب خوب باشی من که زیاد خوب نیستم تقصیره خودته اینقدر توی این مدت مامی رو اذیت نکردی که من نفهمیدم درد چی هست! حالا که هفته های آخره اگه دردی هم باشه که نشونه اینه که به اومدنت نزدیک میشیم من همش استرس دارم که این درد واسه چیه   ! جمعه یه روز به یاد ماندنی بود برای من وددی چون با تو گل دختر رفتیم عکس های دوران بارداری بگیریم که میدونم خاطراتش برای ما موندگاره.....  و اون لحظه ها رو برای تو هم ثبت کردیم تا بعد از اومدنت بدونی چقدر مشتاق و منتظر بودیم..  ژوان جون: خانم عکاس وقتی کفش هاتو گذاشت رو شکمم تا باهاشون عکس بگیری اینقدر تکون خوردی که تعجب کرده بود  میگفت فکر کرد...
1 تير 1392

برای ژوان

من اگر پيامبر بودم، رسالتم شادمانى بود بشارتم آزادى و معجزه ام خنداندن كودكان...   نه از جهنمى مى ترساندم و نه به بهشتى وعده ميدادم...   تنهامى آموختم انديشيدن را و "انسان" بودن را ... ) چارلي چاپلين (   ...
1 تير 1392

بوی خدا

ژوان جونم فداى اون ابراز وجودات برم من سلام باورم نميشه از اون موقع كه من بعد ازددیت اولین نفر بودم كه متوجه شدم شما ، يه فرشته ى ناز داره به دنياى ما وارد ميشه خيلى وقته گذشته باشه ما ديگه كم كم داريم به اومدنت نزديك ميشيم الهى من فداى ذوق و سليقه ي ماميت بشم با اون اتاق خوشگلت گلم ، كيك پوشكى ، شيرينى ها و در پايان سبد هم فوق العاده زيباست ميدونم ماميت با چه عشق و علاقه اى اينا رو درست كرده . خاله جونى اى كاش پيشت بودم و كمكت ميكردم يه خسته نباشيد گنده رو از همين جا بهت تقديم ميكنم . ‎ ژوان جون ما بى صبرانه منتظر شماييم. ‎ الهى قربونت برم كه وجودت بوى خدا رو ميده از راه دور ميبوسمت خيلى دوست دا...
1 تير 1392

مهربونی خداوند و تورو فراموش نمیکنم

دختر گلم عزیزدلم خوبی ؟ میشنوی که هر روز چه طوری قربون صدقت میرم فدای اون قر ونازت که اون تو همش منو سر گرم میکنی تا یه لحظه ازت غافل نشم این کارها رو میکنی تا همش با هم حرف بزنیم؟ ژوان امسال اولین سالی بود که روز مادر برام تفاوت داشت با سالهای دیگه و همه بهم میگفتن روزت مبارک مامان ژوان و این رو من مدیون وجود تو گلم هستم. توی اداره برامون یه جشن گرفتن و یه رز صورتی دادن که من اونو به شما تقدیم کردم. ددی هم که امسال بازم ما روشرمنده کرد .امیدوارم بتونیم روز پدر براش جبران کنیم. مامی دورت بگرده داره روزها تند تند میگذره و دیگه چیزی نمونده تا روی ماهتو ببینم  یه تصمیم جدید گرفتم و هنوز به ددی نگفتم می خوام با دکترم صحبت کنم اگه موافقت...
1 تير 1392

مامی غمگینه !........ولی تو خوب باش

ژوانم گاهی وقت ها دل آدم ها میگیره و متاسفانه هر کاری هم بکنن خوب نمیشه و این مستلزم گذشتن زمانه تا خوب بشه و این گاهی چند ساعته یا چند روزه. دل مامی از دیروز گرفته همش سعی میکنم تو اینو نفهمی ولی تو باهوش تر از این حرفهایی حس میکنم تکونات آروم شده دیگه وروجک بازی نمی کنی هر وقت بهت میگم ژوانم واسه مامی یه دونه تکون بخور سریعا" یه تکون آروم میخوری و حرف گوش کن شدی دیشب کلی فیل جونی برات آهنگ زد (آخه این فیل رو خیلی دوست داری یه بند داره که میکشی و اون صدای یه آهنگ از موتزارت رو پخش میکنه ) وقتی اون میزنه تو هم دائم میچرخی پایین میری و دوباره بر میگردی سر جای همیشگیت (که سمت راسته شکمه مامیه )تا حالا چند بار سمت چپ حست کردم اونم وقت...
1 تير 1392

خدایا حسرت پدرو مادر شدن رو از هیچ بنده ایت نگیر .....

وبی عزیزه دلم ؟ خوبی همه ی وجوده من ؟ میدونی هر روز که داره میگذره ما لبریز میشیم از اشتیاقه اومدنت قربونه اومدنت برم من چه جوری در برابر خدا شکر گزاری کنم ؟من چه جوری بهش بگم نمیشه  سپاس گزاری کرد این همه لطفشو ......... ژوان میدونی چیه؟ من هیچ وقت حسرت نخوردم  و نمی دونستم چه مزه تلخی داره این حسرت ولی مامی از وقتی که وجودت هر روز پر رنگتر میشه می فهمم اونای که دوست دارن خدا یه نی نی بهشون بده چه انتظار تلخی دارن .ژوان جون مامی یه دوست داره که خیلی مهربونه ولی تا حالا قسمتش نشده که یه نی نی ناز داشته باشن مامی براش دعا کن به  خدا بگو:خدا جون به خاله من یه نی نی بده تا مامیش مثل مامی من خوشح...
1 تير 1392

هنر نمایی ددی

  اینم عکس دخترم که سایت morph thing با گرفتن عکس پدر و مادر قیافه احتمالی نی نی رو حدس میزنه من که عاشقت شدم مامی   ...
1 تير 1392

انتظار شیرین

   ژوان جونم دخترم این روزها ددی به شدت مشغول کارهاشه و دیشب 12 شب بود که هنوز نیومده بود خونه و ما بهش زنگ زدیم و شب به خیر گفتیم توی این مشغله کاری یه لحظه فراموشت نمیکنه جمله بالارو ددی دیشب فرستاد و گفت بهت بگم که  عشقش هستی.                                                     دیروز ظهر یکی از همکارها ناهار دعوتمون کرد بنده خدا همکارهای من هر و...
1 تير 1392