ژوانژوان، تا این لحظه: 11 سال و 10 ماه و 6 روز سن داره

روزهای زیبای من

ژوان عزيزم

سلام زندگى دختر خاله! الهى من قربون اين عكس هاى زيبات برم فداى اون دستات قربون اون چشم هاى زيبات كه دلم براى نگاهات يه ذره شده .فرشته ى مهربونم خوبى؟ ژوانى عزيزم باورت ميشه تموم طول روز هر لحظه بيادتم و بى صبرانه منتظرم كه ببينمت .ژوانى خيلى دوست دارم من و خاله جونى دلمون خيلى برات تنگ شده فرشته ى عزيزم اون دستاى كوچولوتو از راه دور ميبوسم عزيز دلم خيلى خانم شدىزودى بيا پيشمون
1 تير 1392

تولدم در کنارت یعنی ...................

اول از همه خیلی دوست دارم صدفی به خاطر ترانه زیبایی که به ژوان تقدیم کردی و تو وبلاگش به ثبت رسوندیش. می بوسمت عسل خاله و دوم اینکه امروز تولدم هستش و در کنار دخترم یه جشن 3 نفره گرفتیم .ددبا مشغله زیادی که داشت با گل و یه کیک خوشگل وارد خونه شد و گفت یالا عکس بگیریم . یه دسته گل واسه گل دختر یه دسته گل واسه من البته قرار بود شام بیرون بریم که به فردا موکول شدش. و بگم از حس زیبای در کنار تو بودن . خدا میدونه که عشق منی نفس ،با این ادا و اصولهای که داری.... توی عکسها یه قیافه ای به خودت می دادی که از دیدن عکسهاش سیر نمی شدم ما رو فیلم خودت کردی دیگه ..... الان کنارم توی کریر خوابی از دیدنت به اوج میرسم در کنارت به تمام معنا خوشبختم این ...
1 تير 1392

آخرین پست دوران زیبای بارداریم تقدیم به ژوان

  ژوانم دختر نازم، داریم کم کم به لحظه دیدار نزدیک میشیم چند ساعت باقی مونده و یکی از کارهام قبل از دنیا اومدنت گذاشتن حرفها م روی صفحه وبلاگت بود که اولیش برای تو دختر نازمه و یه حرفهای هست که باید به مادری و به دد بگم.تا حالا در حد یه رویا بودی برام توی رویاهام باهات حرف زدم توی این مدت هر جا رفتم باهام بودی تقریبا"9 ماه لحظه لحظه با هم بودیم سعی کردم توی این مدت کوچکترین دلهره ای نداشته باشم تا تو گلم اذیت نشی.. ژوان حالا رویای من داره به واقعیت می پیونده اومدنتوباور دارم ژوان توی دوران بارداری یه خطراتی هستش که به مادر اجازه نمی ده بتونه باور کنه تا آخر این 9 ماه همه چیز بر وفق مرادش باشه یه ترس یه دلهره همیشه همراته نکنه خدا بر...
1 تير 1392

تقدیم به مادرم

  اینو مینویسم واسه فرشته مهربون زندگی مادرم: توی این مدت بارداریم با اینکه دوران خیلی خوبی برای من بود و تقریبا"از اون دسته مادرهای نبودم که سختی زیادی رو تحمل کنم فهمیدم مادر شدن به همین راحتی ها نیست همون دغدغه های ذهنی که درگیرش میشی کافیه تا با شرمندگی از این به بعد به صورت مادرت نگاه کنی . وقتی بچه بودم و با مادرم قهر میکردم همیشه تعجب میکردم که چرا مادرم زودتر از من پیش قدم می شد برای آشتی و این ناز کردن من چند ساعت بیشتر طول نمی کشید چون مادر طاقت تحمل ناراحتی فرزندشو نداره با اینکه ژوان من هنوز دنیا نیومده من اینو خوب درک میکنم و حالاست که میفهمم چقدر سخته یه مادر خوب بودن و مادر من در دوران زندگی به خاطر شرایط کاری پد...
1 تير 1392

7 روز مونده به اومدنت قربونت برم

  خوبی دختر گلم الهی دورت بگردم فقط ٧ روز به اینکه تو بغلم لمست کنم و اون انگشتای ظریفتو ببوسم مونده وای خدا میدونه چقدر ما خوشحالیم. این روزها هر جا با دد میریم میگیم آخرین باره ٢ نفری میآم دفعه بعدی ژوان هم همراهمونه دیگه بیا که اگه یه ذره تحمل هم مونده بود تموم شد. مامی جون این روزها جات تنگ ترو تنگ تر شده بود از اعتراضاتت مشخصه این چند روز هم تموم میشه و اون دست وپای نازت که توی بغلت گرفته بودی رو رها میکنی و راحت میشی البته میدونم که اومدن به این دنیا برات سخته چون آرامشت روزهای اول بهم میریزه ولی عادت میکنی مامی این صاحبخونه اگه توی این مدت برات کم گذاشت رو ببخش.اگه برات کم گذاشتم اگه جای رفتم ،اگه چیزی خورم، اگه بد خو...
1 تير 1392

42 ساعت دیگه تو بغلمی

دختر گلم ،عزیزم ،مامی جون این چند ساعتهای پایانی رو هم صبر کن عشق من .دیگه چیزی نمونده میدونم که دیگه حسابی خسته شدی یه تکونهای میخوری که همه ما میترسیم نکنه دختر طلا زودتر بیاد . امروز آخرین کارهامون رو هم انجام دادیم هماهنگی با آتلیه اتاق عمل و بانک بند ناف رویان فقط فردا رو صبر کن .قراره شنبه ساعت یک ربع به شش بیمارستان باشیم نمیخوام بیشتر از این برات بنویسم چون این آخرین پست نیست که برات میزارم .آخرین حرفهامو فردا شب بهت میگم گل من . ژوان مامی و دد خیلی منتظرتن قربونت برم
1 تير 1392

جمعه فراموش نشدنی.....

 خوبی دختر گلم ،امیدوارم که خوب خوب باشی من که زیاد خوب نیستم تقصیره خودته اینقدر توی این مدت مامی رو اذیت نکردی که من نفهمیدم درد چی هست! حالا که هفته های آخره اگه دردی هم باشه که نشونه اینه که به اومدنت نزدیک میشیم من همش استرس دارم که این درد واسه چیه   ! جمعه یه روز به یاد ماندنی بود برای من وددی چون با تو گل دختر رفتیم عکس های دوران بارداری بگیریم که میدونم خاطراتش برای ما موندگاره.....  و اون لحظه ها رو برای تو هم ثبت کردیم تا بعد از اومدنت بدونی چقدر مشتاق و منتظر بودیم..  ژوان جون: خانم عکاس وقتی کفش هاتو گذاشت رو شکمم تا باهاشون عکس بگیری اینقدر تکون خوردی که تعجب کرده بود  میگفت فکر کرد...
1 تير 1392

برای ژوان

من اگر پيامبر بودم، رسالتم شادمانى بود بشارتم آزادى و معجزه ام خنداندن كودكان...   نه از جهنمى مى ترساندم و نه به بهشتى وعده ميدادم...   تنهامى آموختم انديشيدن را و "انسان" بودن را ... ) چارلي چاپلين (   ...
1 تير 1392

بوی خدا

ژوان جونم فداى اون ابراز وجودات برم من سلام باورم نميشه از اون موقع كه من بعد ازددیت اولین نفر بودم كه متوجه شدم شما ، يه فرشته ى ناز داره به دنياى ما وارد ميشه خيلى وقته گذشته باشه ما ديگه كم كم داريم به اومدنت نزديك ميشيم الهى من فداى ذوق و سليقه ي ماميت بشم با اون اتاق خوشگلت گلم ، كيك پوشكى ، شيرينى ها و در پايان سبد هم فوق العاده زيباست ميدونم ماميت با چه عشق و علاقه اى اينا رو درست كرده . خاله جونى اى كاش پيشت بودم و كمكت ميكردم يه خسته نباشيد گنده رو از همين جا بهت تقديم ميكنم . ‎ ژوان جون ما بى صبرانه منتظر شماييم. ‎ الهى قربونت برم كه وجودت بوى خدا رو ميده از راه دور ميبوسمت خيلى دوست دا...
1 تير 1392